روزگار وصل نزدیک است
 محمدنبي عظيمي محمدنبي عظيمي

سال ها پیش که هنوز در کشور هالیند به سر می بردم، تلاش ها و سروصداهای فراوانی دیده و شنیده می شد دربارهء وصل شدن دو جریان عمده واساسیی که از بدنه حزب دیموکراتیک خلق افغانستان جدا شده وبه صورت مستقلانه با تشکیلات سازمانی ونام وهویت علیحده ؛ ولی با دیدگاه های همسو ومرامنانه واهداف نزدیک به هم.  تا جایی که به خاطرم می آید من نیز دریکی از این جلسات  که دریکی از شهر های جنوبی هالیند برگزار شده بود، اشتراک کرده بودم. یادم است که درآن هنگام زنده یاد محمود بریالی یکی از رهبران اصلی نهضت فراگیر و جناب نور الحق علومی رئیس حزب متحد ملی با برخی از سرشناس ترین کادر ها وفعالین دبستان رهبر بزرگ وفقید مان ببرک کارمل نیز اشتراک داشتند. جلسه را آقای علومی پیش می برد و البته تا دیر وقت روز اجندای کاری جلسه مشخص نبود. همه از وحدت سازمانی حرف می زدند ؛ ولی هیچ کسی از ته دل وصادقانه درپی آن نبود. شکایت وملامت بود که از درودیوار می بارید، صحبت ها پراگنده بود ، هیچ کسی طرحی نو ومشخصی  نداشت وحرف ها به بن بست می انجامید، زیرا منظور گرفتن امتیاز بود ، نه دادن امتیاز و قربانی.  خوب به یاد دارم که من نیز چند لحظه یی صحبت کردم و بالای مشکل اساسی بن بست ها انگشت گذاشته وگفتم : ما صفوف حزب هیج اختلافی بین خود نداریم. ما که روز های دشواری را با هم گذشتانده ودرکوران حوادث با هم بوده ایم ، حالا هم می توانیم با هم باشیم وبه هم وصل شویم . مشکل بین شما رهبران است. طوری که دیده می شود  دراین جا جنگ بالای چوکی قدرت است. هرکس می خواهد رهبر شود، تاج پوشی کند و سکه رهبری  به نام او زده شود وهیچ کسی حاضرنیست حتا یک بلست از موضعش عقب نشینی کند.... با شنیدن این جملات  که برای نخستین بار با صراحت کامل بیان گردیده بود ، برخی ها به تائید سر جنبانیدند و برخی ها درخلوت انگشت انتقاد بلند کردند که تو فلان وبسمدان شخصیت را مثلاً به جاه طلبی متهم کرده ای.                                                                                                               

دیرگاه روز بود که زنده یاد محمود بریالی رشتهء سخن را به دست گرفت و پس ازآن که جلسهء آن روز را نتیجه گیری کرد گفت : امیدوارم این تلاش ها ادامه بیابد، ما ازته دل خواهان درآغوش گرفتن رفقای عزیز مان هستیم وآنچه به شخص من مربوط است از همین تریبون اعلان می کنم که من هرگزبرای رسیدن به مقام رهبری حزب تلاش نکرده ونخواهم کرد وهر تصمیمی که رفقا در یک انتخابات عادلانه ودمو کراتیک اتخاذ نمایند به آن گردن خواهم گذاشت.  ... پس ازآن زنده گی هم نشان داد که او هرگز خویشتن را رهبر نهضت فراگیر نشمرد وبه قولی که داده بود تا پای جان عمل کرد. روحش شاد وجنت فردوس جایگاهش .

  پس ازآن روز به ویژه در این سال های اخیر که نهضت فراگیر به یک نیروی منسجم ، متشکل و نیرومند تبدیل شد و حزب متحد ملی نیز چه در برون مرزی وچه درداخل کشور ریشه دوانید و شاخ وپنجه کشید، از اثر فشار روز افزون صفوف هردو سازمان گهگاهی این سرو صدا ها اوج می گرفت و زمانی به سردی وخاموشی می گرایید. سرانجام کمیسیون های تفاهم دراروپا ایجاد شدند و رفقای مرکز ازهردو سازمان در همین راستا فعال گردیدند. این پروسه که خواست زمان وشرایط دشوار کشور بود، آرام آرام پیش می رفت ولی سرانجام بی نتیجه وحتا با آزرده گی و رنجش از همدیگر پایان می یافت و آیهء یاس وناباوری به گوش های صفوف مشتاق و هواخواه وصل فرو خوانده می شد ..

 راستش دراین ناکامی ها بیشترینه سازمان های رقیب نقش داشتند وتخم ناباوری را همان ها دراذهان می کاشتند. آنان به قول معروف درنمد مو جستجو می کردند، از کاه کوه می ساختند و همان طوری که درمقالهء " نحوی گرایان " نبشسته بودم از آب گل آلود ماهی می گرفتند. از سوی دیگر رفقای ما نیز بهانه گیری می کردند، مثلاً درمورد محل تدویر جلسه که درکجا باشد وچه کسی میزبان! نام چه کسی اول گرفته شود، چه کسی جلسه را رهبری کند  واز این گونه خرده گیری های کودکانه فراوان . خرده گیری ها یکی دوتا نبود ، بسیار بود واتهام بستن ها هم بی پایان. کسانی هم بودند که از دیدن جمال همدیگر خوش شان نمی آمد ومی گفتند، اگر فلان کس درجلسه باشد ، من اشتراک نمی کنم.

بدینترتیب  من نیز تا همین دیروز وپریروز تصور می کردم که این بار نیز این سرو صدا ها به سرانجامی نخواهد رسید، اما هنگامی که رفقا شیر محمد برزگر ونورالحق علومی نشست صمیمانه یی را روی ضرورت واتحاد تمام نیروهای ملی، مترقی ودموکرات به ویژه وحدت حزب متحد ملی و نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان انجام دادند و توافقاتی بین شان صورت گرفت ، دیگر باورمندم که درخت آروزهای دیرین سال مان این بار به ثمر خواهد رسید و یاران دیروز وهمرزمان سنگر های داغ نبرد حتماً بار دیگر دستان یکدیگررا خواهند فشرد وسرودهء زیبای مولانای روم را به حقیقت مبدل خواهد ساخت: هرکسی که دورماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش.

 وواپسین سخن این که این بار که شرایط فاجعه بار داخل کشور دمار از زنده گی مردمان سیه روزگار مان کشیده است وضرورت به هم پیوستن این دوسازمان بزرگ ونیرومند بیشتر از پیش احساس می شود. بنابرای صفوف ورزمنده گان هردو سازمان اجازه نخواهند داد تا فرد ویا افراد مشخصی پروسهء نزدیکی مان را به خاطر خود خواهی ها وجاه طلبی های  شخصی اش  خدشه دار بسازد... همین و فقط/


November 19th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات